اين متن کامنتي است که براي وبلاگ درويشي که ديده بودم با حرارت از مباني صوفيه دفاع مي کند گذاشته بودم و ايشان را دعوت به تبادل نظر و انديشه در اين زمينه نموده بودم و جواب ايشان هم آمده است
برادر عزيزم درويش خرسند
با اجازه کامنت هاي شما را در وبلاگ اصحاب کهف و گفتگو هايتان را با امير خواندم
خوشحالم که فردي اهل گفتگو و فحص و بحث هستي .
عزيز دل من نه مانند شما سابقه جبهه داشته ام و نه جزو گردان عاشورا و اصلا بسيج هستم .
يک آدم يک لا قبا که جواني رو به اتمامم را سر درس و مطالعه گذاشته ام و مدتها هم تحقيق کرده ام در عقايد مختلفه از ديني و غير ديني و اسلامي و غير اسلامي و ايضا فرق مختلفه اسلامي .
دراويش گنابادي را هم از نزديک مي شناسم. حتي با وجود اين در مورد اين فرقه يا به عبارت شما سلسله نيز تحقيق کرده ام . دوست عزيز ، من حتي مسلماني خودم را نسبي و از طريق پدر بدست نياوردم بلکه آنرا اختيار کردم.
من نوه کسي هستم که بعد از فوتش آقاي حسين تابنده – رضا عليشاه – براي ايشان در حسينيه امير سليماني ( مشير السلطنه ) ختم گرفت و گفت ايشان به مقام شيخي از دنيا رفت.
عموي بزرگ من شيخ المشايخ اين سلسله بود لذا نه تنها مطالعه در باب ايشان دارم بلکه از نزديک نيز مي شناسمشان .
نه از کسي مواجب مي گيرم و نه کسي را قبل از احراز مواجب بگير مي دانم .
اينها را نه براي تعريف و تمجيد بلکه جهت روشن شدن ذهنيت عرض کردم که بدانيد براي جدل و جبهه گيري نيامده ام. دست دوستي دراز کردم تا گفتگويي جستجو گرانه را آغاز کنيم . دشمني هم با پدر و بستگانم ندارم که همه از دراويش گنابادي اند . بلکه بنا به اعتقادي که به اقوال ائمه معصومين عليهم السلام دارم- و ميدانم که شما هم داريد- و پس از سالها مطالعه و آموختن علوم بهره وري از روايات به اعتقاد فعلي رسيده ام.
قبول هم دارم که در هر دسته و جماعت و صنفي افرادي نوخاله يافت مي شوند که کاري با اين غير معتقدين نداريم و آنها را از شما نمي دانم که آقاي حايري به خود من گفتند که من از اين افراد – لا ابالي ها – تبري مي جويم و از ما نيستند.
خطاب سخن با حضرتعالي است که اگر قابل بدانيد سري به حقير زده گفتگويي داشته باشيم در باب حقيقت که من بدنبال حقم و اگر بعد از 60 سال حقيقتي غير آنچه تا به حال داشتم بيابم با کمال شهامت سر طاعت به يافته جديد فرو مي آورم . اميد که شما هم اينچنين باشيد.
داشته هاي خودمان را نگه بداريم و خالي الذهن مطالبي را با هم آغاز به بررسي کنيم.
يا حق