• وبلاگ : سياه مشق
  • يادداشت : معبودي بنام وطن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    كسموبليس

    اين متن کامنتي است که براي وبلاگ درويشي که ديده بودم با حرارت از مباني صوفيه دفاع مي کند گذاشته بودم و ايشان را دعوت به تبادل نظر و انديشه در اين زمينه نموده بودم و جواب ايشان هم آمده است

    برادر عزيزم درويش خرسند

    با اجازه کامنت هاي شما را در وبلاگ اصحاب کهف و گفتگو هايتان را با امير خواندم

    خوشحالم که فردي اهل گفتگو و فحص و بحث هستي .

    عزيز دل من نه مانند شما سابقه جبهه داشته ام و نه جزو گردان عاشورا و اصلا بسيج هستم .

    يک آدم يک لا قبا که جواني رو به اتمامم را سر درس و مطالعه گذاشته ام و مدتها هم تحقيق کرده ام در عقايد مختلفه از ديني و غير ديني و اسلامي و غير اسلامي و ايضا فرق مختلفه اسلامي .

    دراويش گنابادي را هم از نزديک مي شناسم. حتي با وجود اين در مورد اين فرقه يا به عبارت شما سلسله نيز تحقيق کرده ام . دوست عزيز ، من حتي مسلماني خودم را نسبي و از طريق پدر بدست نياوردم بلکه آنرا اختيار کردم.

    من نوه کسي هستم که بعد از فوتش آقاي حسين تابنده – رضا عليشاه – براي ايشان در حسينيه امير سليماني ( مشير السلطنه ) ختم گرفت و گفت ايشان به مقام شيخي از دنيا رفت.

    عموي بزرگ من شيخ المشايخ اين سلسله بود لذا نه تنها مطالعه در باب ايشان دارم بلکه از نزديک نيز مي شناسمشان .

    نه از کسي مواجب مي گيرم و نه کسي را قبل از احراز مواجب بگير مي دانم .

    اينها را نه براي تعريف و تمجيد بلکه جهت روشن شدن ذهنيت عرض کردم که بدانيد براي جدل و جبهه گيري نيامده ام. دست دوستي دراز کردم تا گفتگويي جستجو گرانه را آغاز کنيم . دشمني هم با پدر و بستگانم ندارم که همه از دراويش گنابادي اند . بلکه بنا به اعتقادي که به اقوال ائمه معصومين عليهم السلام دارم- و ميدانم که شما هم داريد- و پس از سالها مطالعه و آموختن علوم بهره وري از روايات به اعتقاد فعلي رسيده ام.

    قبول هم دارم که در هر دسته و جماعت و صنفي افرادي نوخاله يافت مي شوند که کاري با اين غير معتقدين نداريم و آنها را از شما نمي دانم که آقاي حايري به خود من گفتند که من از اين افراد – لا ابالي ها – تبري مي جويم و از ما نيستند.

    خطاب سخن با حضرتعالي است که اگر قابل بدانيد سري به حقير زده گفتگويي داشته باشيم در باب حقيقت که من بدنبال حقم و اگر بعد از 60 سال حقيقتي غير آنچه تا به حال داشتم بيابم با کمال شهامت سر طاعت به يافته جديد فرو مي آورم . اميد که شما هم اينچنين باشيد.

    داشته هاي خودمان را نگه بداريم و خالي الذهن مطالبي را با هم آغاز به بررسي کنيم.

    يا حق

    پاسخ مدير كار نمي كرد لذا جواب كامنت در ويش رو اينجا مي نويسم!

    در قلب مرضي هست که خداوند بر آن قلب قفل ميزند.

    قطع و يقين به اينکه آنچه در نزد خودمان است تمام حقيقت است مانع بزرگي براي حق طلبي و حقيقت جويي است.

    حرف من بررسي و ديالوگ و گفتگو بود و آنوقت شما تهمت دين فروشي بمن مي زنيد!!

    دين من اعتقاد به اقوال معصومين عليهم السلام است ، آنرا به چه فروخته ام؟

    به دو اتاق اجاره اي؟؟

    سوگند به همين امروز که اولين روز امامت مولاي ماست (يعني شيعيان حضرتش، چون ما قطب عالم امکان را حضرت حجة عليه السلام مي دانيم براي شما هم که معلوم است قطب کيست!)

    در روز قيامت معلوم مي شود که پلوي چه کسي چرب است!

    مي گويند درروز قيامت هر کس را به نام رهبر و مقتدايش مي خوانند، الحمد والمنة لله که من بغير از حضرت حجة عليه السلام قطب و مولا و رهبري ندارم . واي بر کساني که بنام امت مجذوب و محبوب و سلطان خوانده شوند!!

    دوست عزيز!

    پلوي آن دنيا خيلي بهتر است ، هر چند مال اين دنيا را هم کس ديگري مي خورد!!!

    گفتم که من در اين خاندان ننگين بزرگ شده ام و ديده ام آنچه شما حتي خبر هم نداري!!

    با سلام و عرض ارادت افا رضا گل:::::

    بنده ار خود ادعايي نداذم كه با كسي جدل و با پايينتر گفتمان كنم ولي اگر سما چيز هايي ديده اي كه پلوي معاويع چرب تر است براي منهم بگوييد خوشحال ميشم بدونم چطور دينمو به دنيا مي تونم بفروشم

    كككك

    سلام

    مطلبت جالب بود ولي نفهميدم كه بالاخره چه نتيجه اي ميخواي بگيري آخه از خيلي چيز ها گفته بودي

    با اين وجود خوب بود

    يا حق

    پاسخ

    فکر مي کردم به وضوح حر فهايم را زده ام .حرف من سر سپردگي است ،حرف من بازي استعمار است. بازي ناسيوناليزم و وطن پرستي. خيلي از ما – حتي متفکرين ما – توسط استعمار به بازي گرفته شديم .تحت لواي چند امر پسنديده مثل داشتن آثار ارزشمند هنري ويا پيشينه سترگ معماري ، با شعار زبان و مليت و قوميت جماعت عظيم مسلمين را از هم پاشيدند و جدا کردند و در همان مليت هايمان هم تفاوت هاي قومي را علم کردند .سينه چاک کرديم که ايراني هستيم و به ايرانيت نازيديم. گريبانمان را گرفت گيلک و ترکمن و کرد بودن و باز تکه تکه شديم. با سينه زدن زير پرچم ايراني ايراني در آوردن به بازي گرفته شديم و نه تنها ما بلکه خيل عظيمي از ملل اسلامي